رویدادهای اندیشکدهنشست ویژههمه رویدادها

نشست دکتر جلالی

گزارش خبری جلسه دکتر جلالی

بسم الله الرحمن الرحیم

گزارش دومین نشست از سلسله جلسات بررسی و بیان گزارش عملکرد یکساله وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی با حضور سرکار خانم دکتر مریم جلالی، ، معاون صنایع دستی و هنرهای سنتی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی.

تاریخ برگزاری: 08/08/1401

با گذشت یک سال از روی کار آمدن دولت سیزدهم، اندیشکده مطالعات جهانگردی و میراث دانشگاه امام صادق (ع) با همکاری اندیشکده کسب و کار دانشگاه صنعتی شریف، سلسله جلساتی را جهت بررسی عملکرد یکساله وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی برگزار کرده است. در جلسه سوم، میزبان خانم دکتر مریم جلالی، معاون صنایع دستی و هنرهای سنتی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی بودیم.

دکتر مریم جلالی در ابتدای صحبت خود، با اشاره به وضعیت امروز صنایع دستی در ایران، به آسیب شناسی این عرصه پرداختند: وقتی از صنایع دستی و هنرهای سنتی صحبت می کنیم، ابتدا باید اطلس محتوایی و اطلس معنایی ای که این واژه در نظام حکمرانی و سیاست گذاری مان دارد را پیدا کنیم و اینکه خط مشی ها، برنامه ریزی ها و عملیاتی که در این حوزه اتفاق افتاده و نگاه سیاستمداران نسبت به این چارچوب توسعه چگونه است.

متاسفانه در طی سالها صنایع دستی و هنرهای سنتی ما به خلوت رانده شده و به آن توجه نشده است. گرچه این سازمان، پیشینه فوق العاده ای دارد. غیر از سازمان، من می خواهم بگویم این مقوله خیلی با هویت ما عجین شده. تعبیری که من دارم این است که صنایع دستی و هنرهای سنتی، اقتصاد هویت بنیان ماست و می تواند برونداد ما باشد برای اینکه اعلام هویتی بکنیم. آن چیزی که به هر حال گفتمان انقلاب اسلامی همراه آن است و آن را دنبال می کند.

به این دلیل که ما نسخه های تجویزی اقتصای ای که در سوسیالیسم یا در اومانیسم و لیبرالیسم وجود دارد، اگر با اون نسخه ها جلو برویم، شاید خیلی نتوانیم آن راه سوم و آن فضایی که برای حوزه فرهنگ در نظر داریم را پوشش بدهیم ولی صنایع دستی این قابلیت را دارد. مخصوصا ایران از چهارصد محصولی که در یونسکو ثبت شده، 299 تای آن برای ایران است. این یک ظرفیت فوق العاده است. شما توی هر استانی که بروی، در هر شهر و روستایی که بروید می بینید که یک صنعت دستی برخواسته از زیست بوم آنجا و موافق حال و هوای آنجا و تجلی فرهنگ آن وجود دارد. این سلیقه ایرانی و مهارت ایرانی و دانش ایرانی است. یک اقتصاد فرهنگ فوق العاده ای در آن نهفته بوده است. در واقع این صنعت، حوزه اقتصاد، اجتماع و فرهنگ را در بر می گرفته است.

از یک جایی به بعد، با وجود مدرنیته، یک گسستی به وجود آمده است و باعث شده ما به این حوزه توجه نکنیم. در مورد انحلال سازمان، ما تصمیمات و خط مشی هایی داریم. متاسفانه در برنامه ریزی ها ورود نشده، بودجه ای به آن اختصاص داده نشده است و مهم تر از همه، در سیاست گذاریی ها به آن توجه نشده است. به همین ترتیب کم کم، تزئینی شده و از متن زندگی مردم خارج شده است. علی رغم اینکه ظرفیت های فوق العاده ای داشته است. چه در اقتصاد، چه در سبک زندگی و چه در همگرایی ملی. یعنی صنایع دستی همه مولفه ها را دارد.

خانواده سالم، خانواده مولد است. خانواده ای که تولید بکند. تولید عشق و عاطفه، تولید تربیت، اخلاق و قانون، تولید مثل و تولید ثروت. با مولفه های زندگی امروز، تحقق این چهار امر سخت است. صنایع دستی، حلقه وصل این چهار امر است.

ایشان برای بحث کاربردی سازی صنایع دستی و اینکه صنایع دستی صرفا تزئینی و ویترینی نباشند گفتند: کاربردی سازی یکی از حلقه های زنجیره ارزش است. ما اگر کاربردی سازی داشته باشیم، اما نتوانیم کیفیت آن را حفظ کنیم، نتوانیم تولید کنیم، نتوانیم به روزآوری داشته باشیم، باز هم مطالعات بازار شکل نگرفته است. به عنوان مثال، پاپوش های ایرانی، فرهنگ بسیار غنی ای دارد. اما ما نتوانستیم آن را وارد چرخه بازار بکنیم. چرا؟ چون نخواستیم. برای انجام ندادن یک کار می توان هزار دلیل آورد ولی برای انجام دادن آن، یک دلیل که من می خواهم آن کار انجام بشود، کافی است.

صنایع دستی از یک دوره ای از خواست حاکمیت خارج شده و ما نخواستیم. اقتصاد نفتی همیشه مورد انتقاد بوده ولی در عین حال مورد توجه هم بوده است. بیشترین حجم انرژی ای که دولت و سیاست گذارها می گذارند، روی بحث فروش نفت بوده است. اگر این حجم از انرژی و بودجه صرف کشف صنایع خلاق که یکی از آنها صنایع دستی است، میشد، الان در مورد به بم بست رانده شدن صنایع دستی صحبت نمی کردیم.

کاربردی سازی، زمینه ها مختلفی دارد. یکی خود کاربرد است. یکی کیفیت محصول است. مولفه دیگر قیمت است. یعنی باید هم برای تولید و هم برای مصرف به صرفه باشد. ما بعضی وقت ها به اسم اشتغال، تولید را کشتیم. چون اشتغال باید مولد باشد ولی خدمات، تولید کننده نیست. خانواده ایرانی که همه چیزش را خودش تولید می کرده است، امروزه این تولید را از خانواده گرفته ایم.

ایشان در مورد ظرفیت های موجود در حوزه صادرات صنایع دستی بیان کردند: در بحث صادرات، قوانینی دارم که این قوانین باعث شده با صادرات صنایع دستی توجه نکنیم. به عنوان مثال قانون پیمان ارزی. اما توجه نکردیم که ارزش افزوده یک هنرمند، هنر آن است. در صورتی که پیمان ارزی را متناسب با ارزش کالا تعیین کرده ایم. به همین دلیل قانون پیمان ارزی یکی از موانع صادرات صنایع دستی است. همچنین در زمینه صادرات، مشوق هایی را در نظر نگرفته ایم. دردوره ای برای صنعت قالی بافی، مشوق هایی در نظر گرفته شد. در حالی که می توانستیم برای دیگر صنایع دستی هم این مشوق ها را در نظر بگیریم. از طرف دیگر، کیفیت های ما استاندارد های بین المللی را حفظ نکرده است.

همه اینها برمی گردد به اینکه ما در حوزه صنایع دستی زیرساخت های لازم را ایجاد نکرده ایم برای اینکه صنایع دستی از یک هنر و از یک فضای لاکچری با قیمت بسیار بالا، به سطح زندگی برسد.

در مورد ارزیابی عملکرد، من عملکرد را در سه حوزه قابلیت ها، فرصت ها و انگیزه ها میبینم. قابلیتهای صنایع دستی فوق العاده است. فرصت های صنایع دستی هم فوق العاده هستند ولی به جهت فقدان انگیزه و انگیزه سازی نکردن مسئولین در این سالها، قابلیت ها از بین رفته است و فرصت ها سوخته. فعلا تمام تلاش ما در دوره جدید، انگیزه سازی است. انگیزه سازی برای استاد به جهت آموزش دادن هنرش به شاگردان. انگیزه سازی برای تولید کننده ها، انگیزه سازی برای فروشنده ها.

ما باید بین هنر و تولید تفکیک کنیم. هنرمندان ما نمی توانند ادبیات فروش، ادبیات تولید و ادبیات بازاریابی را داشته باشند. هنرمند باید در یک محیط خلاق و آرام، کار هنری خود را انجام دهد. از طرف دیگر، فروشندگان و کسانی که در حوزه کسب و کار فعال هستند، ممکن است خیلی هنرمند نباشند. ما بین این دو تفکیک نکردیم.  در این بین باید سهم تکنولوژی را هم در نظر بگیریم. آیا نباید در صنایع دستی هیچ تکنولوژی ای به کار برود؟ تکنولوژی باید به کمک هنر بیاید.

متاسفانه منافع بخشی و منافع فردی در حوزه صنایع دستی باعث شده هیچ وقت صنایع دستی به منفع ملی متصل نشود.

دکتر جلالی در مورد تسهیلاتی که دولت برای بخش صنایع دستی در نظر گرفته است و میزان اثر بخشی این تسهیلات در ایجاد انگیزه برای هنرمندان این صنعت گفتند: تسهیلاتی که دولت برای مشاغل خانگی اختصاص می دهد، بخشی از آن به صنایع دستی باز میگردد. تسهیلاتی که خود وزارت خانه تحت عنوان تبصره 18 و تبصره 16 دارد، اینها خودشان کمک کننده هستند. اما چون توجهی به صنایع دستی نکرده ایم، این تسهیلات هم موانع و قوانینی دارد که با مولفه های صنایع دستی همخوانی ندارد. به عنوان مثلا: وام را به تجهیزات می دهیم. در حالی که صنایع دستی تجهیزاتی ندارد که بخواهد ضامن این تسهیلات بشود. یا مثلا به بالای پنجاه سال وام نمی دهند؛ در حالی که هنرمند صنایع دستی تا بخواهد به سطح بالایی برسد، از سن پنجاه سالگی گذشته است.

ما به اینکه صنایع دستی این قابلیت را دارد تا به تولید ناخالص کمک کند و سهمی در جی دی پی داشته باشد، توجه نکردیم. در نتیجه قوانینی را هم که وضع کرده ایم، بیشتر مانع است تا تسهیل گر.

در صنایع دستی، ادبیات هنری با ادبیات تولیدی همیشه در جنگ بودند درحالی که باید همگرا و هم افزا باشند. هنرمندان خودشان را از تولید کنار کشیده اند و تولیدکنندگان به هنر توجه نکردند. از طرف دیگر، دولت مردان در برنامه هایشان، به آمایش سرزمینی توجه نکرده اند. اینکه در هر استان، صنایع دستی می تواند در سند توسعه آن استان و یا شهر قرار بگیرد.

ایشان با اشاره به بیمه هنرمندان صنایع دستی درمورد حمایت های انجام شده از این قشر بیان کردند: بحث بیمه باعث شده به دیگر مولفه ها توجه نشود. ما هنرمندمان را کارگر فصلی در نظر گرفته ایم و فقط حمایت های مقطعی برای آنها در نظر گرفته ایم. درحالی که باید به دنبال توانمند کرده آنها می بودیم. هنرمند باید کارفرما باشد نه کارگر و کارمند دولت. این تغییر کار سختی است و ممکن است باعث رنجش خیلی ها بشود. در حال حاضر ما توانستیم بیمه هنرمندان صنایع دستی را از کسانی که در  قانون جدید بیمه شان حذف شده بود جدا کنیم. تعداد چهل و چهار هزار نفر که بیمه شان قطع شده بود، دوباره وصل شد. تمام تلاش ما بر این است که این بیمه صورت بگیرد. ما باید بدانیم که صنایع دستی فقط قشنگ نیست بلکه در ذات خود یک توسعه هویت بنیان را داشته باشد.

خانم دکتر جلالی در حوزه تبلیغات صنایع دستی و استفاده از ظرفیت رسانه برای دیده شدن بیشتر این حوزه گفتند: ما باید رویکردمان را تغییر بدهیم. باید ادبیات جهانی و ادبیات بازاریابی را پیدا بکنیم. اگر با همین رویکرد تزئینی سراغ صنایع دستی برویم، تغییر رویکرد نداده ایم. ما باید بتوانیم در عین اینکه صنایع دستی را از نظر درون گرایی وارد یک چرخه نوآورانه کنیم، از نظر برونگرایی نیز باید یک رویکرد مناسب را در پیش بگیریم. در طی این سالها، رسانه در حوزه صنایع دستی کم کار نکرده است. درهر برنامه ای سعی کردند از صنایع دستی تجلیل بکنند اما با رویکرد تزئینی. اما در حوزه اقتصاد صنایع دستی کاری نکرده ایم و تولیدات رسانه ای نداشتیم.

در پایان جلسه خانم دکتر جلالی در مورد برنامه های پیش روی در حوزه صنایع دستی افزودند: ما باید دغدغه سازی کنیم. اولین گام ما تقویت توجه به این حوزه است. واگرایی هایی که در سیستم ها وجود دارد تبدیل به همگرایی بشود. سیاستگذاران ما چه در مجلس و چه در دولت، توجهشان به این مسئله جلب بشود. اگر بخواهیم به توسعه پایدار برسیم، باید به صنایع دستی توجه بکنیم. نگاه تک محوری و تک ساحتی باعث می شود ما در یک نقطه بمانیم.

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا