اخبار

گزارش جلسه با آقای سابقی

رایزن فرهنگی اسبق ایران در چین

به نام خدا

گزارش جلسه با آقای سابقی – رایزن فرهنگی اسبق ایران در چین

طی جلسات گذشته در حوزه مشکلات و راه حل های حوزه صنایع دستی به این جمع بندی رسیدیم که یکی از راه های برون رفت از این مشکلات، ایجاد شرکت بازرگانی صنایع دستی به منظور جمع کردن قدرت های غیرمتمرکز در این صنعت و ایجاد یک هاب بزرگ است. در راستای رسیدن به این هدف، نقش دولت در کنار سرمایه گذار و صنعتگر باید پر رنگ باشد؛ لذا این موضوع مهم است که دولت چه نقشی میتواند در این شرکت بازرگانی داشته باشد. باتوجه به تحقیقات صورت گرفته متوجه شدیم که یکی از سیاستگذاران برتر در حوزه صنایع دستی، چین است که صادرات صنایع دستی آن طبق آمارهای سال 1399 وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در سال 2021، 3300 میلیارد دلار بوده است.

با توجه به این قضیه توجه مان را به این موضوع جلب کردیم که دولت چین چه نقشی در موفقیت حوزه صنایع دستی ایفا کرده است؛ لذا با جناب آقای سابقی، رایزن فرهنگی اسبق ایران در چین جلسه ای برگزار کردیم تا کم و کیف این موضوع را احصا کنیم.

در ابتدای گفت و گو ایشان با موضوعی صحبت هایشان را شروع کردند که کل باور ما از  نوع کمک دولت چین عوض شد. آقای سابقی گفتند ورود دولت در این جور مباحث جز فساد چیز دیگری در برندارد و دولت چین هم از این قاعده مستثنی نیست و تا وقتی خودش سکان دار چرخه صنایع دستی بود، این صنعت رشد نکرد.

چرخه صنایع دستی چین از زمانی چرخید که دولت خودش را از تصدی گری کنار گذاشت و این امر را به بخش خصوصی و به قولی مردم واگذار کرد.

از رایزن فرهنگی اسبق ایران در چین پرسیده شد پس با این تفاسیر دولت چین چه نقشی در رونق بازار صنایع دستی اش داشته است؟ ایشان جواب دادند: همان طور که گفتم دولت چین دست از تصدی گری خیلی از موضوعات از جمله صنایع دستی برداشته است و در ازای آن تمرکزش را بر سمت مالیات از فروش این محصولات برده است. طی سال های گذشته، مالیات یکی از ارکان قدرت دهی به دولت چین بوده است و چین با ایجاد زیرساخت ها در حوزه های مختلف و تحویل تصدی گری مستقیم به بخش خصوصی و مردم، بستری را فراهم کرده است که مردم بتوانند خودشان روی پای خودشان بایستند و با قدرتمند شدن مردم، دولت هم مالیات بیشتری را دریافت میکند و این مصداق عینی سود دو طرفه است.

ایشان یکی از نکات مثبت دولت چین را این دانستند که هرجا فهمیده است در امری اشتباه کرده، به سرعت به اصلاح اشتباهش پرداخته است و پافشاری بر روی آن موضوع اشتباه نداشته است؛ اما این نکته مثبت متاسفانه برای دولت کشور خودمان صدق نمیکند.

آقای سابقی به این موضوع اشاره کردند که چین علاوه بر رتبه اول بودن در حوزه صادرات صنایع دستی، قدمت زیادی هم در این حوزه دارد و این موضوع را میتوان از موزه های موجود در چین فهمید.

ایشان در ادامه از معضلات حوزه صنایع دستی سخن گفتند: متاسفانه چیزی که من در چین مشاهده کردم و در ایران ندیدم، بحث نوآوری و ضعف در ارائه محصولات صنایع دستی بوده است. من خیلی از هنرمندان این حوزه را میشناسم که هیچ نوآوری در کار خود ایجاد نکردند و به طور مثال همان ظرف میناکاری شده 100 سال گذشته اجدادشان را در قرن 21 تولید میکنند. بنده با اصالت مشکل ندارم اما باید به این موضوع هم توجه شود که سلیقه جهان متفاوت شده است و اگر بخواهیم حرفی برای گفتن در این صنعت داشته باشیم باید مطابق سلیقه روز، با حفظ اصالت گذشته پیش برویم. این بحث، در تولیدات صنایع دستی چین به وضوح دیده میشود و آن ها توانسته اند در حوزه نوآوری محصولات صنایع دستی خودشان را در جهان اثبات کنند.و بحث دیگر، موضوع  نوع ارائه است؛ بنده به دفعات زیاد دیده ام که برای مثال وقتی فروشنده محصول صنایع دستی مثلا کوزه ای فاخر را فروخته است، اما برای بسته بندی اش از روزنامه استفاده میکند و تحویل مشتری میدهد؛ این درحالی است که چین در این حوزه بسیار کار کرده است و شما  بسته بندی مشخص و شکیلی را در این حوزه برای محصولات صنایع دستی چین میبینید که از استقبال جهانی برخوردار است.

در مجموع در این بخش از صحبت، ایشان به این نکته توجه داشتند که شناسنامه دار کردن (برای مثال در قالب بروشور در کنار محصول) یک اثر در حوزه صنایع دستی و معرفی آن با توجه به اصالت آن و بسته بندی در خورش، میتواند نظر جهانیان را به خود جلب کند.پ

ایشان اعتقاد داشتند که بازار حوزه صنایع دستی باید به سمتی برود که برای خواص و به قولی اقشار ثروتمند جامعه، جذابیت پیدا کند و این امر با تحقق برندسازی و ایجاد اعتبار در بازار های داخلی و جهانی به دست می آید.

آقای سابقی نیاز سنجی بازار های مختلف را یکی از ارکان اساسی صادرات صنایع دستی دانستند و اضافه کردند: شناخت سلیقه مردم هر منطقه برای عرضه محصولات، یکی از فاکتور های مهم برای موفقیت در صادرات هر محصولی است که صنایع دستی هم از این قاعده مستثنی نیست اما متاسفانه تجار ما نتوانستند یا شاید رغبتی به این موضوع نداشتند که بازارهای جهانی را برای صادرات صنایع دستی رصد کنند و صنایع دستی ایران را به جهانیان معرفی کنند.

رایزن فرهنگی سابق ایران در چین به این نکته اشاره کردند که توسعه هر صنعت نیاز به ایجاد زیرساخت ها و بسترهای مناسب برای شناسانده شدن دارد و ادامه دادند: یکی از زیرساخت های خوبی که در چین ایجاد شده بحث برگزاری نمایشگاه های بین المللی است. بی شک یکی از موفق ترین تجربه های چین در این حوزه، اکسپو شانگهای بود که 242 کشور در این نمایشگاه حضور داشتند و در 6 ماه چیزی بالغ بر 70 میلیون بازدید کننده داشت که نزدیک به 15 میلیون آن را گردشگران خارجی و 55 میلیون را گردشگران داخلی چین تشکیل میدادند. این یک مثال بود اما در کل، برگزاری نمایشگاه در چین تبدیل به یک صنعت شده و شما مشاهده میکنید که تعداد نمایشگاه های زیادی در این کشور برگزار میشود که این امر باعث ایجاد زیرساخت برای توسعه صنایع مختلف میشود.

آقای سابقی در لابه لای صحبت هایشان به یک تفاوت فرهنگی بین ایران و چین اشاره کردند که بسیار جذاب بود: چین از ابتدای تحصیل دانش آموزانش این فرهنگ را یاد میدهد که موفقیت در گرو رشد همه اعضای کلاس و به تبع، جامعه است؛ این قضیه برخلاف فرهنگ ماست که قهرمان سالاری را در جامعه رواج میدهیم که در نهایت منجر به انحصارگری در صنایع مختلف از جمله صنایع دستی میشود. باید به این نکته توجه داشت که برای موفق شدن در هر حوزه ای، رشد همگانی کلید مشکل گشا است و نباید صرفا به برند هایی مثل آقاجانی یا هفتا که در حوزه صنایع دستی موفق هستند، توجه کنیم.

بحث دیگری که آقای دکتر به آن اشاره کردند، موضوع شرکت در نمایشگاه های خارجی با تمرکز بر دیدن فعالیت های چینی ها و ارتباط گرفتن با آن ها بود؛ ایشان معتقد بودند صرف دیدن و ارتباط گرفتن با هنرمندان چینی، آورده بسیاری را برای هنرمندان ایرانی به ارمغان میآورد و دولت هم در این خصوص باید تسهیلاتی را برای هنرمندان علاقه مند در نظر بگیرد.

تعریف درست از اشرافی گری موضوع دیگری بود که آقای سابقی به آن پرداختند و فرمودند: نمیتوان واژه اشرافی گری را به طور کامل منفی دانست؛ برای مثال، یک هنر دست فاخر که ارزشش میلیارد ها تومان میارزد را نمیتوان به اقشار متوسط و متوسط رو به پایین جامعه فروخت بلکه این اثر باید برایش بستری فراهم شود که بتوان به اقشار غنی جامعه فروخته شود؛ متاسفانه در کشور ما بدلیل همین تعریف نادرست از اشرافی گری جلوی بسیاری از خلاقیت ها، نوآوری ها و هنرهای فاخر را به طور مستقیم یا غیرمستقیم میگیرند و اگر این قضیه اصلاح شود به نظر میرسد صنایع دستی میتواند رشد بسیاری را داشته باشد.

استفاده صحیح و حداکثری از اطلاعات، موضوع دیگری بود که از رایزن فرهنگی سابق ایران در چین شنیده شد: در دولت چین من به وضوح دیده ام که وقتی کابینه دولتی را دعوت میکنند ابتدا رزومه ای از این ها به تیم اولی که با آن کابینه جلسه دارند میدهند تا آشنایی اولیه صورت بگیرد؛ در جلسه تیم دوم با آن کابینه، تیم جلسه اول گزارشی تکمیلی بر رزومه مینویسد و به تیم دوم تحویل میدهد و به همین ترتیب. این امر باعث میشود از حرف های تکراری جلوگیری شود و به مقصود اصلی شان از شناخت آن کابینه برسند اما متاسفانه ما در ایران به هیچ عنوان در این موضوع موفق نیستیم به طوری که تیم دوم و سوم و چهارم و … همان حرف هایی را میزند و سوالاتی را میپرسد که تیم اول به آن اشاره کرده است؛ خب این امر یک مشکل فرهنگی است و تا وقتی سر و سامان داده نشود ما نمیتوانیم در کسب اطلاعات حوزه صنایع دستی موفق باشیم.

در نهایت میتوان گفت با توجه به تجارب آقای سابقی، رایزن فرهنگی سابق ایران در چین، کلید حل مشکلات صنایع دستی را میتوان در گرو نوآوری، شناخت بازار، ایجاد زیرساخت، شناسنامه دار کردن محصولات، تغییر در برخی فرهنگ های غلط ایرانیان به طور ریشه ای و تغییر نقش دولت از دخالت به نظارت در این بخش دانست.

 

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا